اهره، هریسه، ورزقانا گل
عاشیق قوربان پور ولی علیار
طبیعت یئنه ده شلتاقلیق ائتدی
اهره، هریسه، ورزقانا گل
زلزله باتیردی ائلی اوبانی
طبیعتین الی باتدی قانا گل
اهره، هریسه، ورزقانا گل
سهندله ساوالان گئیسین قارانی
چونکی یاسا باتیب داغی آرانی
آللاه کیم ساریسین بئله یارانی
طبیعتین الی باتدی قانا گل
اهره، هریسه، ورزقانا گل
هارایا امدادا چاتانیم گلسین
ییخلان قولوندان توتانیم گلسین
وارینا گومانی یئتنیم گلسین
طبیعتین الی باتدی قانا گل
اهره، هریسه، ورزقانا گل
اوغلو الدن گئدن آنا آغلاییر
آناسین ایتیرمیش بالا آغلاییر
عاشیق "قوربان" چکیر ناله آغلاییر
طبیعتین الی باتدی قانا گل
اهره هریسه ورزقانا گل.
منبع: دو هفته نامه دنیز شماره 20 مورخ 26/5/91
ملا پناه واقف که بود؟
ملا پناه واقف یکی از بزرگ ترین و تأثیرگذارترین شاعران مردمی و شیعی مذهب آذربایجان (قرن 12 هجری، 18 میلادی) است. وی سالهای متمادی معلمی کرده و نخست وزیر ابراهیم خان جوانشیر در قاراباغ و مورد او در تمام امور حکومتی بود و در جریان حمله آقا محمد خان قاجار به مناطق قفقاز که منجر به مرگ وی گردید، ملا پناه واقف در پست وزارت شهر شوشا بود و ماجراهای شنیدنی در آن ایام اتفاق افتاده که در تاریخ ثبت شده است. ملا پناه واقف علاوه بر مقام والای شعر و شاعری مردی بسیار دانشمند و باهوش بود. برای همین گاهی به او «آخوند پناه» هم می گفتند چرا که دو واژه «ملا» و «آخوند» در آن دوران نشانه بزرگ ترین مقام علمی و فرهنگی به شمار می رفت و به شخصیتهای نخبه و فرهیخته برجسته علمی و دینی اطلاق می شد. جالب اینکه از زمان خود ملا پناه واقف، مردم آذربایجان این ضرب المثل معروف شده که: " هر اوخویان ملا پناه اولماز" ( هر دانش آموخته ای ملا پناه نمی شود!) ملا پناه واقف در سال 1798 به دست محمد خان برادر زاده ابراهیم خان به بهانه های واهی اعدام شد. ولی گفته می شود این خان قدرت طلب ملاپناه را مانعی در راه قدرت طلبی خود می دانست. باری به هر تقدیر، ملاه پناه از در ادبیات آذربایجان نخسین شاعری است که شعر را به زبان ساده و مردمی نوشت. گفته می شود خانه و کتابها و اغلب اشعار آخوند ملا پناه در این حادثه غارت و معدوم گردید. اشعار باقی مانده از وی در آذربایجان و ایران بارها چاپ و منتشر شده است. «ملا ولی ودادی» از شاعران توانمند و معروف و معاصر ملا پناه و دوست صمیمی وی و سنی مذهب بود و مکاتباتی شاعرانه با هم داشته اند.
کتاب «شوق دیدار» (اولین کتاب دینی – ادبی ترجمه شده از جمهوری آذربایجان به زبان فارسی) ، در خرداد ماه 90 در تبریز منتشر شد و بحمد الله مورد استقبال اهل فرهنگ و اندیشه قرار گرفت. امید که مورد قبول خدای مهدی (عج) نیز واقع شود. این کتاب در نشریات مختلف کشوری و ادبی و دینی و در سایتهای گوناگون معرفی گردید. خدای مهدی به دست اندرکاران همه آنان جزای خیر دهاد. خبر و معرفی ذیل را عزیزان روشن ضمیر امیدوار به آینده در سایت آینده روشن دریادلِان بزرگوار در سایت قطره ( ghatreh.com ) مرحمت فرموده ه اند:
شوق دیدار مهدی موعود در شعر معاصر جمهوری آذربایجان
"شوق دیدار مهدی موعود در شعر معاصر جمهوری آذربایجان" اثری است که به کوشش مصطفی قلیزاده علیار و توسط انتشارات نور ولایت منتشر شده و در دسترس علاقمندان به ادبیات مهدویت قرار گرفته است.
این اثر، در برگیرنده اجمالی از زندگی شاعران به همراه گزیدههایی از اشعار آنان میباشد که هر کدام از آنها با ترجمه فارسی همراه است. به 2 نمونه از این اشعار از دو شاعر توجه میکنیم ابتدا متن اصلی و سپس ترجمه فارسی آنها تقدیم خوانندگان میشود.
عدالت گونشی(متن اصلی)
شکر اولسون سنهای تانری یاراتدین
کونوللر همدمی امام مهدینی(ع)
چوخ دیلک دیله ییب آرزویا چاتدیم
یئرده قویما ییبدی بیرجه عهدینی.
دوشنده قدمین تورپاق اوستونه
تورپاق دیل آچاراق اویونه جکدی.
آریسه داش اولان اوره ک ایستینه
دونیانین اورهایی دویونه جکدی.
بؤیرک خلاصکاری گوندر ایلاهی
عدالت چراغی یا نسین سؤنمه دن
هامینی دوز یولا دوندر ایلاهی
صاحب زمانین(ع) گئری دؤنمه دن.
سنای ظلمت گئجه سونا یئت گؤروم
عدالت گونشی دوغماق اوزره دی
یالانچی، یولونلا ایندی گئت گؤروم
آزادلیق، ظلمونو بوغماق اوزره دی.
خورشید عدالت(ترجمه)
خداوندا، تو را شکر که آفریدی
مهدی(ع) را همدم دلها.
بعد از آرزوهای دراز، به کام خود رسیدم،
هیچ یک از عهدهایت بر زمین نماند.
ای مهدی موعود! آنگاه که قدم بر خاک خواهی گذاشت،
خاک زبان به درود خواهد گشود و برخود خواهد بالید.
اگر دلی از سنگ هم باشد، از حرارت عشق تو آب خواهد شد،
دل دنیا آن روز از هیجان دیدارت خواهد تپید.
خداوندا، نجات دهنده بزرگ را بفرست،
تا چراغ عدالت جاودانه روشن شود و هرگز خاموش نگردد.
خداوندا، خودت همگان را به راه راست هدایت کن،
صاحب زمانت دیگر از ما روی برنگرداند.
تو هم ای شب ظلمانی ظلم، به پایان خود برس
چرا که خورشید عدالت در حال دمیدن است،
از همان راه غلط که آمدهای، برگرد،
اینک آزادی، شب ستم را از جهان میزداید.
***
*دلشاد آراز
قائم(متن اصلی)
دورمادان گوندوز - گئجه کیم آه و زار ائیلر دیلیم
اؤیله بیمارم بونو هم آشکار ائیلردیلیم
"ائتمه ناله اجرینی وئررم سنین" سئویلر خدا
تابی یوخدور هم گیلئی، هم ده گذار ائیلر دیلیم.
ای بشر اولادی نین سن آن بؤیوک سرکرده سی
گل، بوستمله منی بیاختیار ائیلر دیلیم
ای بشر تاریخی نین سن آن بؤیوک قائمی گل
غیبت کبری ده قالدیقجا غبار ائیلر دیلیم
سنسن انسانین جهاندا حق، عدالت جارچیسی
اظهار ائتدیکجه بو حقی افتخار ائیلر دیلیم
سن کی، یوخسان دؤزمه یه وار بیر بهانه چاره سی
سن گلینجه سورهی"یاسینی" یارائیلر دیلیم
یار بو ظلمت باغرینی، ای شمسیم، ای نوروم یئتیش
هم سنی، هم عشقینی قلبیمده وار ائیلر دیلیم.
قائم(ترجمه)
زبانم شب و روز مدام در آه و زار است،
بیماری عشقم را زبان فاش میسازد
خداوند گفته که پاداشت را من خود میدهم ناله مکن.
اما زبان همچنان گلهگزاری میکند!
تو ای بزرگترین پیشوای نسل بشر،
بیا که این همه ستم زبانم را بسته است.
بیا ای بزرگترین قائم الهی تاریخ بشر،
زبانم از طولانی شدن غیبت کبرایت، گنگ شده است.
تویی در جهان فریادگر بزرگ حق و عدالت انسانها.
زبانم با افتخار این حقیقت را اظهار میکند.
تو که با ما نیستی، امید آمدنت بهانهای برای شکیبایی است،
و تا آمدنت زبانم سورهی یاسین را به یاد تو زمزمه میکند.
بیا دل این ظلمات را بشکاف ای خورشید من، ای روشنایی دیدهام،
تو را و عشق تو را همواره در دل دارم.
*الناره شمس